سال های میلادی ژاپنی

معمار ایوکاوا ایتوکی از کمر به پایین فلج شده است.با اینکه در دبیرستان عضو تیم بسکتبال بود،ولی در سال سوم دانشگاه تصادفی کرد و نخاعش آسیب دید.بعد از این حادثه تصمیم گرفت که نه بسکتبال بازی کنه و نه دوباره عاشق بشه چون مجبوره روی ویلچر باشه.ایتوکی همکلاسی کاوانا تسگومی و اولین عشقش بود.تسگومی به نقاشی علاقه داشت و آرزوی او ورود به دانشکده هنر بود. اما او اعتماد به نفس نداشت و از امتحان دادن منصرف شد. با اینکه تو یه شرکت طراحی داخلی کار پیدا کرده ولی کارش در اداره است.

ناگی اوشیما یه دختر مجردِ ۲۸ساله‌س که توی شرکت لوازم الکترونیکی کار میکنه.موهاش فِرفِریه و روزانه یک ساعت واسه درست کردنشون وقت میزاره. خیلی روی حالتها و مودِ مردم حساسه و قبل از هرکاری اول فضا رو میسنجه و سعی میکنه با اون جَو پیش بره ، این باعث میشه فشار زیادی روی خوش حس کنه و هیچوقت نتونه چیزی که توی ذهنشه رو به زبون بیاره به همین خاطرم همیشه سعی میکنه مثبت باشه و لبخند بزنه. یه روز چیزی از دوست پسرش میشنوه که قلبش رو میشکنه و باعث میشه بخواد زندگیشو کامل عوض کنه. ناگی شغلشو رها میکنه و بعد از پاک کردن تموم اکانت های اجتماعیش و خاموش کردن موبایلش ، ارتباطش رو با دوست پسرش و تموم آدمهایی که میشناسه قطع میکنه و برای داشتن یه زندگی آزاد و شاد به یه آپارتمان قدیمی توی حومه‌ی شهر توکیو نقل مکان میکنه. حتی تصمیم میگیره کاری با موهای فرفریش نداشته باشه!

سانادا یوکیمورا به اربابی متولد شد که یک قطعه کوچک از زمین را در شینسو (امروزی بخشدار ناگانو) داشت. او با استفاده از خرد ، شجاعت و تلاش فراوان در دوره سنگوکو زنده ماند و سرانجام به یک جنگجو سامورایی بسیار محترم تبدیل شد. در زمان محاصره اوزاکا ، سانادا یوکیمورا قلعه کوچک "سانادا مارو" را در حاشیه قلعه اوزاکا بنا کرد. قلعه او با موفقیت نیروهای مهاجم بزرگتر توكوگووا اییاسو را دفع كرد

Shiratori Sakuto یک پسر ۲۸ ساله است اما هوش او به اندازه یک پسر بچه ۶ ساله است. او برای Dream Flower Service کار می کند. یک مرکز توزیع گل که جوانان مشکل دار را استخدام میکند. یک روز او و همکارش Yanagawa Ryuichi یک دسته گل را در آپارتمانی که Mochizuki Haruka در آن زندگی میکند تحویل می دهند. از آنجا که هاروکا نمیداند تحویل دهنده از لحاظ ذهنی مشکل دارد، از پاسخ او شوکه می شود و سعی میکند با پلیس تماس بگیرد. هاروکا در یک مرکز تحقیقاتی فیزیولوژی مغز کار میکند. پروفسور Hachisuka بر روی بهبود عملکرد ذهنی تحقیق میکند. او در آزمایشی آزمایشگاهی بر روی یک موش سفید به نام الجرنون موفق شده است. ساکوتو از طریق جراحی به یک نابغه تبدیل می شود…

Nanase Sakura یک پرستار جوان ۲۳ ساله است. او چندین سال پیش دکتر Kairi Tendo را ملاقات کرد و عاشق او شد. برای ملاقات دوباره او سخت مطالعه کرد و پرستار شد. بعد از ۵ سال، او دوباره Kairi Tendo را ملاقات می‌کند، اما شخصیت کاملا متفاوتی از آنچه تصور می‌کرد دارد.

این سریال شامل داستان افرادی در توکیو است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر شبکه های اجتماعی قرار دارند. نارا لیمی، عکاسی مشهوره که با هیاکوتا ناتسومی که با رویای بازیگر شدن به توکیو اومده آشنا میشه. ناتسومی با اینکه مشکلاتی داره ولی با استفاده از تجربیاتش در مورد شیوه زندگی زنانی که زندگیشون در دنیا تحت تاثیر رسانه های اجتماعی هست، پیشرفت میکنه…

ماکینو دختری از خانواده ای نسبتا فقیر است که بر اثر سوءتفاهمی مجبور می شود به دبیرستان Eitoku Academy برود که مخصوص افراد پولدار و ثروتمند است. او که زمانی دختری شاد با روحیه جنگجویانه بوده و به کسی اجازه نمیداد به خودش و یا دوستانش زور بگویند، از وقتی وارد این دبیرستان می شود، روحیه خودش رو از دست می دهد و فقط تک تک روزهایش را می شمارد تا زودتر از آنجا فارق التحصیل بشود. در این دبیرستان یک گروه ۴ نفره از پسرهای پولدارترین خانواده های ژاپن هستند که خیلی زورگواند و هر کاری دلشان می خواهند انجام میدهند. اسم این گروه (F4) است. سرگروه این باند پسری به نام دمیوجی تسوکاسا است که کسی حتی جرات چپ نگاه کردن را هم به او ندارد. این گروه با هر کسی در بیفتند یک کارت قرمز که آرم گروه (F4 (flower four بر آن نوشته شده را به آ فرد می دهند و از آن به بعد هرکسی در دبیرستان آن فرد را می بیند باید مسخره و اذیتش کند.

فصل دوم این سریال به ماجرا های بعد از سفر دوم دمیوجی به نیویورک می پردازد. بعد از این که دمیوجی به نیویورک می رود؛ ماکینو به مدت یک سال هیچ خبری از دمیوجی ندارد. حالا بقیه اعضای گروه F4 سعی می کنند تا مجددا این دو عاشق را به هم برسانند. آن ها تصمیم می گیرند تا به همراه ماکینو برای تعطیلات کریسمس به نیویورک بروند تا دمیوجی را ببینند. اما آن ها متوجه می شوند که دمیوجی کاملا عوض شده و رفتارش به کلی تغییر کرده است. آن ها به ژاپن بر می گردنند اما این پایان ماجرا نیست…